به گزارش مشرق، متن زیر توسط مرکز پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم تنظیم گردیده است که از نظر می گذرد؛
صبر عجیب بانوی کربلا زینب کبری سلام الله علیها پدیده ای است مثال زدنی برای کل تاریخ بشر که مصایب و سختی ها جزء لاینفک حیات این بشر است. این سختی ها گاه چنان سنگین و طاقت فرساست که فقط و فقط از یک قدرت و موهبت الهی میتوان مقاومتی چنین عظیم را انتظار داشت.از آنجایی که ابتلائات و امتحان ها به قدر وسع و ظرفیت انسان هاست، میتوان از سختی امتحان و عظمت صبر او به وسعت ظرفیت وجودی اش پی برد.عقیله بنی هاشم در روزی که مانند آن روزی وجود ندارد «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»، صبر میکند و مانند برادر شهیدش راضی است به رضای خدای متعال؛ قلب مبارکش سراسر غم است و اندوه، مصیبت های جانکاه کربلا را با چشم خود دیده است و با تمام وجود احساس کرده است؛ امامش را که پاره دل اوست مقابل چشمانش با آن اوصاف که قلم از نوشتنش سست می شود به شهادت رسانده اند و او نگران جان برادر زاده اش علی بن الحسین السجاد است که اکنون امام عالم است.
این صبر عظیم و این سعه وجودی بانوی کربلا بعضا موجب شده است که برخی علاقمندان و ارادتمندان خاندان اهل بیت علیهم السلام تعابیری مبالغه آمیز در وصف مقام ایشان به کار برند که مصداق غلوّ می باشد و با توجه به مسلّمات معارف زلال و نورانی مکتب اهل بیت علیهم السلام، نادرست بوده و می تواند مقدمه ای بر یک انحراف باشد.
یکی از این موارد، ادعای امامت و یا امانتداری مقام امامت برای آن بانو می باشد به نحوی که بعد از شهادت سالار شهیدان و قبل از اینکه امام سجاد علیه السلام به مقام امامت نائل شوند، حضرت زینب سلام الله علیها عهده دار مقام امامت شده باشند و این منصب الهی را به امام چهارم منتقل کرده باشند.
در متن زیر به صورت اجمالی و نیز تفصیلی، سستی و نادرستی این ادعاها تبیین شده است:
جواب اجمالي:
اينکه حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ امام باشد نه سند روايي دارد و نه با عقايد شيعه دوازده امامي سازگار است. حتي يک روايت ضعيف درباره امامت حضرت از ائمه نقل نشده است. برخي استدلال مي کنند که وقتي امام حسين ـ عليه السلام ـ در گودال قتلگاه شهيد شدند حضرت زينب امانتدار امامت شدند تا آن را از قتلگاه به خيمه گاه رسانده و به حضرت امام سجاد ـ عليه السلام ـ تقديم کنند. ولي اين مطلب هم سند ندارد؛ بعد اينکه امامت يک شيء مادّي نيست که حضرت آن را از جايي به جايي منتقل کند. برخي مدعي هستند حضرت قدرت ولايي و تصرف در تکوينيان داشته که اين هم دليل بر امامت نمي شود.(1)
جواب تفصيلي:
در مورد حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ سه ادّعا صورت گرفته است:
ـ حضرت داراي مقام عصمت است و از قتلگاه تا خيمه گاه امام بوده است.
ـ حضرت امام نبوده ولي امامت را از امام حسين ـ عليه السلام ـ به امام سجاد ـ عليه السلام ـ رسانده يعني امانتدار امامت بوده است.
ـ داراي قدرت تصرف در تکوينيات (قدرت ولايي) بوده و نايب خاص امام حسين ـ عليه السلام ـ بوده است.
نقد ادعاي اول: به اعتقاد شيعيان دوازده امامي تعداد امامان مشخص و نام تک تک آن ها در احاديث پيامبر بزرگوار اسلام آمده است و حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ گرچه مقام بسيار بالايي در ميان خاندان رسالت و اهل بيت داشته، ولي امام نبوده است. اين ادعا صرفاً از روي احساسات و بصورت افراطي است و هيچ منبع و سندي براي آن ذکر نشده است. در منابع شيعه و نظرات علما و فقهاي بزرگ چنين ادعايي وجود ندارد. متأسفانه برخي از ذاکرين و مادحين اهل بيت گاهي بدون توجه کافي و با رعايت نکردن شرايط اين ادعاها را مي کنند. بعلاوه اينکه مقام حضرت زهرا ـ سلام الله عليه ـ بالاتر از حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ است و رواياتي که در مقام و منزلت آن بانوي يگانه است بسي بيشتر و صريح تر از روايات در منزلت حضرت زينب است ولي هيچ کس حضرت زهرا ـ سلام الله عليه ـ را امام نمي داند.(3) همچنين روايات در مورد برخي صحابه صريح تر است ولي کسي آن ها را امام نمي داند.(4)
ـ نقد ادّعاي دوم: اين مورد نيز هم ادعايي بي سند است و هم مخالف اعتقادات شيعه است. اگر واقعاً حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ امانتدار امامت بوده و امامت را از امام سوم به امام چهارم رسانده است بنابراين در فاصله زماني که حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ از قتلگاه به خيمه گاه آمد امام وجود نداشته و اين بر خلاف قرآن و روايات است زيرا زمين لحظه اي خالي از حجت خدا نيست و نمي شود تا روز قيامت. بعلاوه اينکه هر مسلماني که در اين فاصله بميرد بدون امام از دنيا رفته است در حاليکه طبق حديث شريف "من مات و لم يعرف امام زمانه ملت ميته جاهليه" بايد در هر زمان امامي باشد و مسلمانان (شيعيان) امام زمان خود را شناخته و از او اطاعت کنند. متأسفانه کساني اين ادعا را مي کنند که بدون توجه به لوازم آن فقط مي خواهند ارادت افراطي خود را نسبت به ائمه و خاندان اهل بيت ابراز کنند ولي بايد متوجه باشند که اين ادعاي خلاف واقع بوده و باعث خشنودي حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ هم نخواهد بود.
ـ نقد ادعاي سوم: اين ادعا توسط برخي و حتي تعدادي از علما5 مطرح شده و براي آن دلايلي نيز ذکر کرده اند. اين ادعا تا حدي صحيح است ولي بايد مراقب تا مثل دو دسته قبل در دام افراط نيفتيم. معتقدان اين نظر چهار دليل براي ادعاي خود ذکر کرده اند که فقط يک دليل آن ها از روايات معصومين است و سه دليل ديگر استنباط خودشان است. آن روايت هم بخشي از ادعاي ايشان را ثابت مي کند نه همه ادعا را. امّا دلايل آن ها عبارتند از:
ـ روايتي که در کمال الدين شيخ صدوق و کتاب الغيبه شيخ طوسي و بحار الانوار علامه مجلسي آمده است.(5)
ـ تصرف تکويني حضرت زينب در قلب و روح مردم وقت خواندن خطبه در بازار کوفه و مجلس يزيد که بدون تصرف ولايي ممکن نبود.(6)
ـ مشورت کردن حضرت سجاد ـ عليه السلام ـ با آن بانو.
ـ تحمل کردن مصائب و شدائدي که احدي قدرت آن را ندارد مگر با داشتن ملکه قدسيه و تأييدات ربانيه.(7)
امّا روايتي که به آن استشهاد شده اين است که: احمد بن ابراهيم گويد در مدينه بر حکيمه خاتون دختر امام جواد ـ عليه السلام ـ وارد شدم و از پشت پرده با وي سخن گفتم و از دينش پرسيدم. (حکيم خاتون) امام خود را نام برد و گفت: فلان بن الحسن.(8) گفتم مرا فداي شما گرداند آيا او را مشاهده کرده اي يا آن که خبر او را شنيده اي؟ گفت خبر او را شنيده ام از ابو محهر (امام عسگري ـ عليه السلام ـ ) که براي مادرش نوشته بود. گفتم آن مولود (امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ ) کجاست؟ گفت: مستور است. گفتم: پس شيعه به چه کسي مراجعه کند؟ گفت: به جده او. (مادر امام عسگري ـ عليه السلام ـ ). گفتم: آيا پيرو کسي شوم که زني را وصي خود کرده است؟ گفت: او (امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ) به حسين بن علي بن ابيطالب ـ عليه السلام ـ اقتدا کرده است. زيرا حسين ـ عليه السلام ـ در ظاهر به خواهرش زينب ـ سلام الله عليه ـ وصيت کرد (يعني امور را بدست حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ سپرد). و دستورات علي بن الحسين (امام سجاد ـ عليه السلام ـ ) به خاطر حفظ جانش به زينب ـ سلام الله عليه ـ نسبت داده مي شد. سپس (حکيمه خاتون) گفت: شما اهل اخبار و روايات هستيد. آيا براي شما روايت نشده که نهمين از فرزندان حسين ـ عليه السلام ـ ميراثش در دوران حياتش تقسيم مي شود.(9)
بررسي: دليل اول آن ها روايتي است که ذکر شد. با توجه به روايت استفاده مي شود که حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ وصّي امام حسين ـ عليه السلام ـ شدند و روايت کاملاً آشکارا بيان مي کند که دليل آن حفظ جان امام چهارم ـ عليه السلام ـ بوده است. يعني براي تقيد و حفظ جان امام دستورات امام سجاد ـ عليه السلام ـ از زبان حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ صادر مي شد و گرنه امام سجاد براي حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ نيز امام است و اطاعتش واجب. در اين روايت مادر امام عسگري ـ عليه السلام ـ به حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ تشبيه شده و وجه تشبيه هم وصي بودن اين دو زن از دو امام است و همان طور که اين روايت امامت يا ولايت را براي مادر امام عسگري ثابت نمي کند براي حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ نيز همينطور است.
امّا سه دليل بعدي ثابت مي کند که حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ مورد عنايت خاص امام سوم و چهارم بودند و همچنين مورد لطف خاص خداي متعال که اين جاي شک ندارد. امّا هر کس که مورد عنايت خاص خدا و ائمه بود دليل بر ولايت او نمي شود. اينکه حضرت زينب جايگاه ويژه اي نزد ائمه داشته و نقش بسيار عظيم و منحصر به فردي در نشر دين و ابلاغ پيام کربلا و زنده نگه داشتن هدف عاشورا داشته کاملاً صحيح و مورد قبول همه است ولي اين دليل امامت يا ولايت آن بانوي بزرگ نمي شود. همچنين مشورت کردن امام سجاد ـ عليه السلام ـ نيز دليل اين ادعا نيست زيرا پيامبر و ديگر ائمه گاهي در مواردي با اصحاب خود و ياران خاصي مشورت کرده اند ولي کسي از آن براي امامت يا ولايت استدلال نکرده است. خلاصه اينکه اين دليل ها ثابت مي کند که حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ مقام خاص و والايي دارد امّا امامت يا امانتدار امامت بودن يا ولايت خاص امام را ثابت نمي کند. براي مطالعه بيشتر به کمال الدين شيخ صدوق و زندگاني حضرت زينب ـ سلام الله عليه ـ ، بنت الشاطي مراجعه کنيد.
پی نوشت ها:
1) جزايري حائري، سيد نور الدين، خصائص الزينبيه، انتشارات مهدي، قم، 1404 ه ق، ص 337 تا 339. کريمي جهرمي، عقيله بني هاشم زينب ـ سلام الله عليه ـ انتشارات راسخون، قم، 1376 ه. ش، ص 101 تا 103.
2) مانند «سلمان منّا اهل البيت» که صريحاً سلمان را جزء اهل بيت معرفي مي کند ولي کسي از اين روايت براي عصمت سلمان يا امامت يا ولايت او استفاده نکرده است. زيرا امامان و معصومين با نام تک تک آن ها کاملاً مشخص است بويژه نزد شيعه دوازده امامي.
3) شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، انتشارات دار الحديث، قم، 1380 ه ش، جلد 2، باب 45، حديث 28، ص 226.
6) عقيله بني هاشم، همان.
7) خصائص الزينبيه، همان. ايشان هر چهار دليل را مفصل ذکر کرده است.
8) منظور امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ است که در آن زمان گفتن نام حضرت حرام و ممنوع بوده است به خاطر در امان ماندن حضرت از خطر دشمنان.
9) شيخ صدوق، کمال الدين و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، انتشارات دار الحديث، قم، 1380 ه ش، جلد 2، باب 45، حديث 28، ص 226.